دوستدارکوچولوی محیط زیست

دیشب طبق معمول بهونه دد داشتی با هم رفتیم دم در (یا اون روزایی که توی کوچه با خاله مونا و100تادوست توی کوچه بازی میکردیم بخیربخداکوچمون راس راسی خاکی بود !یادش بخیر بااون پاهای لاغر سیاه میدویدیمو غمی نداشتیم بجز حسرت اسباب بازی دخترهمسایه وتنها نیازمون تاانتهای شب فقط یه دستشویی بود که اونم نادیده میگرفتیم. بگذریم !)

اره رفتیم ومن طبق معمول توشه ای برداشتم به امید خوردن تو (2عددپنیر کیبی)اولی ازدستت افتاد وnبارگفنی تاپوتو (افتاد)واخرش کوتاه اومدی ودومی رو خوردی بعدشnباراز سکوی دم دررفتی بالا واومدی پایین وهی گفتی آشین (ماشین)بعدازنیم ساعت اومدیم توی خونه توی پارکینگ دستتوگرفتم گفتی اخه دیدم ببببببله کاغذ پنیر بعدازاینهمه وقت توی دستته گفتم بروبندازش رفتی وتوی سطل اشغال انداختی !!!

از دم نونوایی رد شدیم گفتی اینت (نون)ولی اینتی درکارنبود نونوا تعطیل بود پول هم نداشتم ولی فکر اینکه تو هوس کردی نون بخوری ونباشه که بخوری خیلی ناراحتم میکرد رفتم توی سوپر وبه اقاهه (باشرمندگی)گفتم اقا من پول باهام نیست میشه یه بسته نون بردارم وبعدا پولشو بیارم واقاهه که   انسانیت (ته مونده هاش)توی چشاش موج میزد با مهربونی گفت خواهش میکنم یه بسته نون ویه دنت برداشتم همچین نونو گاززدی که اگه لازم بودگدایی هم میکردم نوش جونتتتتتتتتتتتتتتتتتت

برات یه پازل خریدم که هرقطعه ای باید روی شکل همتای خودش قراربگیره (عالی بودیاااااااا)

یکی رو که اشتباه میذاشتی میگفتم نه وهی گفتم تا تمام شد

دیروز توی اتاق تنها بودی دیدم هی میگی ننننننننننننننننه )))))))))))





برای تو

 

بامدادجان ببخش که چندوقته اینجا ننوشتم باورکن دلم نمیاد وقتمو(هرچندخیلی کم)غیرخودت صرف هیچی کنم ولی مگه من جز تو فکردیگه ای دارم

شب که میخوابم میگم یعنی بامداد ازم راضیه؟دردناکترین حالتش وقتیه که میدونم راضی نیستی

خیلی مهربونو بااحساس شدی یعنی دیگه خیلی قشنگ بروز میدی اخه میدونی پسرم ادما وقتی بزرگ میشن خیلی سخت میشن کارتوخیلی سخته که بخوای علاقتو به مانشون بدی ولی نشونه هات شاهکارن نمی تونم وصفشون کنم ولی خیلی خیلی زیبان

عاشق اب بازی وحموم شدی بایه صدای زیبایی میگی اب بازی

ببخش که یادم نیست ولی تو همه جاهستی همه جای خونه همه جای زندگی اصلا تو خود زندگی هستی ولی پسرم اگر پیشت نیستم بازم برای تو هست که نیستم

 وقتی میام دنبالت وتو از اون سر تا این سر مهدو با دو به سمت من میای ازخودم بدم میاد وقتی بغلت میکنم و بوسم میکنی دوست دارم گریه کنم ولی چه کنم که مجبورم پیشت نباشم شاید یه روزی منوسرزنش کنی نمی دونم ............





گزارش تخلف
بعدی